مرجع خبری پرسپولیس

اخبار باشگاه مدیران مربیان بازیکنان مسابقات تمرینات لیگ برتر مصاحبه ها تحلیل فنی حواشی نیکبخت زارع باقری نوری توره کریمی جادوگ

مرجع خبری پرسپولیس

اخبار باشگاه مدیران مربیان بازیکنان مسابقات تمرینات لیگ برتر مصاحبه ها تحلیل فنی حواشی نیکبخت زارع باقری نوری توره کریمی جادوگ

۳ پرده متفاوت و شنیدنى از مدیرعاملى انصارى فرد

پرده اول: دیروز


باید ۴۵ بهار را در زندگیش دیده باشد،اصلیت اش به شهرستان مرند مى رسد اما گفته مى شود که در منطقه جماران، باغ امیر سلیمانیه به دنیا آمده است و بعد از شش سال زندگى در آنجا به خیابان پیروزى آمدند. دوران کودکى را در باغى پنجاه هکتارى مى گذراند پدر مؤمن و مذهبى اش در آنجا یک اتاق داشت و به آشپزى مشغول بود. پدر محمدحسن بسیار نسبت به مسائل مذهبى حساس بود محمدحسن که فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است در سال ۱۳۵۶ به نوجوانان شاهین پیوست و البته قبل از آن در تکاور سابقه بازى داشت، مربى آن دورانش کسى جز برادرش عباس نبود. چندى نگذشت که به تیم بزرگسالان راه یافت که »وان بالکن« هلندى مربى آن زمانش بود و بازیکنانى نظیر ناصر حجازى، عبداللهى، بهزادى و مظلومى عضو آن تیم بودند. دوباره به تکاور بازگشت و در سال ۱۳۶۴ به تیم ملى دعوت شد، علت این جابه جایى هم مسئله اى جز رفاقت با بچه محل هاى خود نبود و ضمن اینکه در آن زمان فوتبال چندان رونق نیز نداشت. در جام قدس با محمد پنجعلى در تیم »تهران ب« بازى کرد و در یکى از بازى ها چشمان تیزبین على پروین او را دید و پسندید تا در پرسپولیس بازى کند. از سال ۶۴ تا ۷۰ هم مرتب به تیم ملى دعوت شد و در یک مقطعى هم ترجیح داد در آن نباشد. اخلاق محمدحسن واقعاً متفاوت است، او داراى یکسرى اصول خاص خودش است که برخى از مسائل را نمى تواند قبول کند، تیم ملى را هم به خاطر درگیرى با مربى رها نمود. جالب اینکه مربى آن زمان کسى جز پرویز دهدارى نبود و مثل اینکه چون به او مى گفتند که با این بازیکن نباش یا با فلانى گرم بگیر، برایش غیر قابل تحمل مى نمود. خودش در اظهارنظرى گفت:«مثلاً مى گفتند نباید با محمد پنجعلى صحبت کنى. دست آخر هم گفتند یا تیم ملى یا پنجعلى، که من پنجعلى را انتخاب کردم. یادم هست بازى آسیایى سئول بود که من به این خاطر از تیم ملى خط خوردم« اما پس از آن بازى ها او دوباره به تیم ملى دعوت شد و تا سال ۱۳۷۰ و در سن ۲۹ سالگى از فوتبال خداحافظى کرد. پس از آن بدنبال مربیگرى و کلاس هاى آن رفت و مدرک A را دریافت کرد و به تیم پارت سازان مشهد پیوست، سپس مربى بزرگسالان فتح شد و همچنین مربى تیم هاى پایه اصفهان در لیگ ۲ هم شد. زمانى که در پارت سازان بود صفایى فراهانى، رییس فدراسیون وقت فوتبال به او زنگ مى زند و مى گوید که شانزده مربى براى تیم ملى فوتسال کاندیدا هستند که وى جزو آن دسته است و وى نظرش این بود که محمدحسن به عنوان مربى کارش را زیر نظر هرمانس هلندى آغاز کند و بعد از ۳ ماه عنان کار را در دست گیرد.


در دوران سرمربیگرى محمدحسن در تیم ملى فوتسال او هیچگاه نباخت و همیشه مقام قهرمانى را براى خود داشت. تیم ملى همین گونه مى برد و دیگران فکر مى کردند که به همین آسانى فوتسال قهرمان خواهد شد، قصد داشتند که مشاور برزیلى را به او تحمیل کنند و دست آخر هم به خاطر همین قضایا کنار کشید و فوتسال بعد از ۷ سال نتوانست قهرمان شود. او دورانى را در سکوت مطلق گذراند و بیشتر به کارهاى شخصیش پرداخت.


پرده دوم: امروز



یک روز محمدحسن دید گوشى موبایلش زنگ مى خورد، آن زمان مثل امروز نبود که گوشى اش را بر ندارد و بى تفاوت شماره ها را ورانداز کند، شماره حک شده بر صفحه موبایل نشان مى داد از تلفن ثابت استفاده شده، سلام کرد و آقایى با صداى احترام برانگیز گفت که از دفتر مهندس على آبادى، رییس سازمان تربیت بدنى کشور تماس مى گیرد و وى مى خواهد با محمدحسن صحبت کند، سابقه دوستى این دو به سال ۱۳۶۶ برمى گردد که على آبادى معاون جنگ بنیاد مستضعفان بود و همان موقع پرسپولیس زیرنظر بنیاد اداره مى شد و حتى رییس فعلى تربیت بدنى در یک دوره اى به عنوان سرپرست تیم پرسپولیس فعالیت مى کرد. محمد على آبادى سلام و احوالپرسى مى کند و برخورد بسیار گرمى با محمدحسن انجام مى دهد و به او مى گوید که خود را براى کمک به پرسپولیس آماده نماید.با حکم مهندس على آبادى ۵ نفر به عنوان مدیرعامل پرسپولیس معرفى مى شوند که نام هاى فداحسین مالکى، نژادفلاح، سعیدلو، انصارى فرد و محمد مایلى کهن در آن قید شده است و وظیفه داشتند کشتى توفان زده پرسپولیس را به ساحل آرامش برسانند. در این بین آنها تصمیم گرفتند که مدیرعامل را از میان خود برگزینند و به همین منظور جنگ قدرتى از درون آغاز شد، مایلى کهن شانس اصلى مدیرعاملى به حساب مى مد اما حمایت یکى از اعضاى پرنفوذ هیأت مدیره اوضاع را به نفع محمدحسن تغییر داد تا این انتخاب به استعفاى مایلى کهن بینجامد و اوضاع تا حدودى پر تنش ادامه یابد. محمدحسن در نخستین پروژه تبلیغاتى پاى بایرن مونیخ و ستارگان بزرگش را به تهران باز کرد. ارزش این کار تا بدان حد بود که به دلیل ملاحظات سیاسى هیچ حریفى براى تیم ملى یافت
نمى شد. او براى انجام این کار بزرگ بارها به مسؤولان بایرن ایمیل زد و طى یک قرارداد آمدن آنان را مسجل کرده و حتى همه کارها از جمله بلیت فروشى به عهده باشگاه بود. محمدحسن به پرسپولیس «با ابهت» و «بزرگ» معتقد است و براى همین اسباب این بزرگى را فراهم آورد. تیم آن روزهاى پرسپولیس با سرمربیگرى على پروین به تیمى ضعیف و شکننده تبدیل شده بود و محمدحسن براى از بین بردن عدم اعتماد به نفس و عبور از پروین باید سرمربى بزرگى را به تهران مى آورد. در نخستین قدم «سنول گونش» را به پاى میز قرارداد کشاند و تا هفته ها به سوژه روز مطبوعات و رسانه ها تبدیل شد. این اعلام موجب شد که خیلى از دلال ها و واسطه ها در جهت برهم زدن این انتقال دست به کار شوند و محمدحسن قول داد تا زمان قطعى شدن، دیگر نامى از سرمربى جدید نبرد. او در خفا با آرى هان به توافق رسید و توانست این مربى بزرگ هلندى و اسطوره اى را به تهران بیاورد و با او تا فینال جام حذفى هم بیاید اما به علت غیبت هاى فراوان و تذکرهاى متعدد عذر او را خواست و به کشورش بازگرداند. در مرحله بعد با مصطفى دنیزلى به توافق رسید و توانست با ارایه بازى هاى زیبا و تماشاگرپسند، دوران جدیدى را براى باشگاه رقم بزند. هر چند پرسش هاى فراوانى درباره عملکرد این مدیرعامل جوان وجود دارد اما باید اذعان داشت که او توانسته تا اندازه اى غرور و اعتماد به نفس را به میان بازیکنان و هواداران دو آتشه پرسپولیس بازگرداند اما این همه ماجرا نیست و به نظر مى رسد روزهاى سختى در انتظار محمدحسن است.


پرده سوم: فردا


محمدحسن با فعالیت هایش مورد تأیید بسیارى از مردم و مطبوعات قرار گرفته و این موضوع کوچکى برایش نباید باشد. او توانسته قلب میلیون ها هوادار را به سمت خود بکشاند تا مهر تأییدى بر مدیریت و انتخاب هایش داشته باشد. خیلى از افراد به پرسپولیس آمده اند و رفته اند اما هیچکدام همچون محمدحسن تا این حد مورد وثوق نبوده اند و پرسپولیس را به این آرامش و ثبات نرسانده اند، هنر او دورى از حاشیه و دقت در بعد فنى است چراکه محمدحسن از جنس فوتبال است. او
مى فهمد که تلاش مصطفى دنیزلى قابل تقدیر است و چگونه توانسته تحول اساسى در فوتبال »دیمى« پرسپولیس بوجود بیاورد، او خود فوتبالیست بوده و مى داند که چه مرارت ها و مشقت هایى لازم است که بازیکنان یک تیم به اعتماد به نفس برسند و حاشیه در چنین تیم هاى بزرگى به حداقل برسد اما گویى همه چیز مى خواهد تغییر کند. این طور که شنیده مى شود عمر مدیریتى محمد حسن به پایان آمده و او باید عرصه را به دیگرى واگذار کند تا دیگران هم شانس حضور در این پست را داشته باشند شاید آنها با هزینه اى کمتر توانستند پرسپولیس را به سر منزل مقصود برسانند. در مدیریت مدیرعامل جوان و جویاى نام پرسپولیس شکى نداریم اما انتقادات وارده به مدیریت او را هم نمى توان نادیده گرفت. البته طبیعى این است که در هر مدیریتى نقطه ضعف هایى وجود داشته باشد اما به قول یک دوست او در حد یک تیم رؤیایى هزینه مى کرد اما به اندازه یک تیم آماتور امتیاز از دست داد. درست است محمد حسن مى گوید ما تا به حال ۱۳ یا ۱۴ پنالتى مسلم خود را به لطف داوران از دست داده ایم اما باید به او یادآور شویم که جان برادر این طبیعت فوتبال است و اشتباهات داورى براى هر تیمى وجود دارد البته براى شما و پرسپولیس بیشتر از معمول.


نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام صفاتو عشقه

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ق.ظ

تیمتو عشقه

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ق.ظ

پرسپولیسو عشقه

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:48 ق.ظ

بببببییییییییی

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ق.ظ

هه هه هه سرکاری

ساسان یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:20 ق.ظ http://www.yahoo20.blogsky.com

سلام خودت میتونی اینجا ببینی.
http://www.yahoo20-01.blogsky.com/

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلاممم
بازم ممنون امیر جان
دلت شاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد