حکایت کاشانی در نقل و انتقالات

مدیرعامل دور از فوتبال: فرار بازیکنان از دست کاشانى

خبر پیوستن آرش برهانى به استقلال نه تنها هواداران پرسپولیس بلکه مدیران و کادر فنى این تیم را هم شوکه کرد تا حبیب کاشانى به عنوان مدیرعامل این باشگاه دومین رودست بزرگ در مدت کوتاه مدیریتش را دریافت کند. کاشانى که طى روزهاى گذشته تلاش کرده خود را به رسانه ها نزدیک کند جلسات متعدد و پربارى را با برخى اصحاب رسانه برگزار کرده، این بار در عرصه مدیریتى قافیه را به على فتح الله زاده باخته است و او باید به فکر مهاجمى جدید براى خود باشد.
حبیب کاشانى از زمانى که به پرسپولیس آمده، تمام تلاشش را معطوف به گرفتن بازیکنانى کرده است که بتوانند نقاط ضعف این تیم براى فصل بعد را پوشش دهند. به همین خاطر مذاکراتى را با چند بازیکن مطرح آغاز کرد. اما در همان روزهاى ابتدایى فصل و نقل و انتقالات مرتکب اشتباهاتى از جمله تعیین سقف قرارداد شد که همین اتفاق باعث شد برخى بازیکنانى که با پرسپولیس به توافق ضمنى رسیده بودند، سر ازتیم هاى دیگر در آورند. البته در این میان برخى بازیکنان پرسپولیس نیز که در جلسه اولیه خود با حبیب کاشانى به توافق رسیده بودند در چرخشى 180 درجه اى سر از استقلال درآوردند. ابوالفضل حاجى زاده یکى از این بازیکنان بود که در تمرینات تیم فوتبال پرسپولیس شرکت کرد اما در اقدامى غافلگیر کننده راهى تیم صباباترى شد تا حبیب کاشانى چاره اى جز انجام مصاحبه اى مفصل و تهدید به شکایت از حاجى زاده نداشته باشد. رفتن حاجى زاده به صباباترى به نوعى زنگ خطر را براى مدیران باشگاه پرسپولیس به صدا در اورد اما ظاهراً آنها اینقدر تجربه نداشتند که متوجه این موضوع شوند و بى خبر از همه جا به مذاکراتشان پشت درهاى بسته ادامه دادند.
حبیب کاشانى در این مدت نشان داده که هنوز اخلاق فوتبالیست ها را نشناخته و ریزه کاریهاى جذب بازیکن را را نمى داند. به همین خاطر خیلى زود در بازار نقل و انتقالات قافیه را به حریفان و رقیبان خود که واسطه هاى بسیارى هم داشتند واگذار کرد تا مردان کلیدى مورد نظرش سر ازتیم هاى دیگر در آورند.
در این میان رفتن مهرزاد معدنچى ضربه اى جبران ناپذیر را به پرسپولیس وارد کرد. معدنچى که با حضور حمید استیلى خبرهایى در مورد نخواستن وى از سوى مربى تیم فوتبال پرسپولیس مطرح شده بود در حالى راهى تیم الشعب امارات شد که به همراه تیم ملى در مالزى حضور داشت و انتشار خبر پیوستن اش به این تیم اماراتى به نوعى مسؤولان و مدیران پرسپولیس را شوکه کرد. درست پس از این انتقال بود که حبیب کاشانى با سایت رسمى باشگاه پرسپولیس مصاحبه و معدنچى را به اقدامات غیرحرفه اى و غیر اخلاق ورزشى محکوم کرد. کاشانى امیدوار بود که معدنچى به حرف هایى که زده است امیدوار باشد اما همانطور که اشاره شد وى با ریز و بم فصل نقل و انتقالات آشنا نیست و خیلى زود مهره هاى کلیدى اش را تقدیم تیم هاى دیگر مى کند.
اما کاشانى که دست روى مهره هاى توانمندى گذاشته بود براى اینکه خریدهایی پس از محسن خلیلى و میثم سلیمانى را کامل کند سراغ آرش برهانى رفت که در روزهاى اوجش بسیارى از مدافعان پرسپولیسى را از تیم ملى دور کرده بود در عین حال که فصل اسفباری را در امارت سپری کرده بود. برهانى در جلسه اى که با مدیرعامل سرخپوشان داشت با وى به توافق رسید تا فصل آینده را در پرسپولیس سپرى کند.
فرداى این جلسه تمامى روزنامه هاى ورزشى پیوستن برهانى به پرسپولیس را قطعى مى دانستند اما درست در لحظاتى که حبیب کاشانى در دفتر محل کارش مشغول گپ زدن با سردبیر خبر ورزشى بود تا بتواند حمایت او را براى فصل آینده همراه خود داشته باشد، آرش برهانى پله هاى ساختمان محل کار على فتح الله زاده در خیابان لارستان را بالا رفت و مقابل مدیرعامل رقیب نشست و ساعاتى بعد با وى به توافق رسید که با قراردادى ۲ ساله به استقلال بپیوندد.
نزدیکان حبیب کاشانى که این خبر را زودتر از خود وى شنیده بودند ابتدا باور نمى کردند که مذاکرات پرسپولیس با این مهاجم آنقدر سست باشد که برهانى بتواند به راحتى راهى تیم رقیب شود اما این واقعیت داشت و برهانى با على فتح الله زاده به توافق رسید. حبیب کاشانى که کاملاً غافلگیر شده است حالا دیگر مهره قابل اتکایى را در فوتبال ایران سراغ ندارد که براى خط حمله تیمش با وى وارد مذاکره شود. حمید شفیعى مى توانست آخرین تیر کاشانى باشد اما کامران منزوى ظهر روز گذشته خود را به اصفهان رساند و با ارایه چکى به مسؤولان باشگاه سپاهان زمینه حضور این مهاجم در تیم استقلال را هم فراهم کرد تا شفیعى هم از دست پرسپولیس و حبیب کاشانى بپرد.
با این شرایط باید منتظر بود و دید که مدیرعامل سرخپوشان در مدت زمان باقى مانده فصل نقل و انتقالات که کمتر از 15 روز دیگر خواهد بود چه خواهد کرد و چه بازیکنانى را به خدمت خواهد گرفت. آنچه فعلاً مشخص و قطعى به نظر مى رسد این است که حبیب کاشانى رودست عجیبى خورده است.