1. پیش از این، گفته بودیم که قطبی، "تصمیمفهم" ِ ماهری است، اما، در اینکه "تصمیمگیر" ِ ماهری نیز هست یا نه، گمانه، و فقط گمانه این است که شاید چندان چنین نباشد. اکنون، از نکتهی دیگری یاد میکنیم که هنگام ِ ورود ِ قطبی گفتیم و درستیاش را به آینده واگذار کردیم. درست است که قطبی، در ژرفا، ایران را سخت دوست میدارد، در پهنا، اما، ایران را بهخوبی نمیشناسد. قطبی با اندیشهای سراسر حرفهای، گام در تیمی نهاد که نیمهحرفهای است. یکی از نشانههای نیمهحرفهای بودن ِ این تیم این است که گاه، احساس و شور و هیجان، چنان حرف ِ نخست را در آن میزند که شوربختانه، جز آسیب و خرابی برای تیم به بار نمیآورد. و آنگاه که شور و احساس، بر تیمی سوار شود، منطق ِ بازی گم میشود. این، درست همان چیزی بود که در بخشهایی از بازی ِ قرمزها با تیم ِ جوان ِ ییروانی، دیده شد. قهرمانان ِ قطبی، هرچه هجوم آوردند، چون سرتا پا شور و احساس بودند، چندان به نتیجهی دلخواه ِ خویش نرسیدند. اکنون سخن اینجاست که آیا قطبی ِ ایرانی ِ ایرانندیده، با داشتن ِ دانش ِ بالا و اندیشهی علمی و ذهن ِ منطقیاش، میتواند بر احساس و شور ِ فراوان اما آسیبرسانی که گاه بر بازیکنان ِ تیمش حاکم میشود، حاکم شود؟!
2. قطبی اما در کنار ِ مهارت ِ بالایش بر فوتبال ِ روز، یک ایرانی است؛ به ایران عشق میورزد؛ و اینگونه مینماید که از درستی و راستی ِ خوبی نیز برخوردار است. قطبی، بههرحال، تا کنون، کامیاب بوده است و تیمش بر صدر ِ جدول نشسته است. اینها، همه، نشانههایی هستند که میتوانند نشان از کامیابی ِ نهاییاش نیز باشند.
3. هنگامی که پرسپولیس، هفتهی پیش، در برابر ِ میثاقیان تساوی کرد، بسیاری، بسیار گفتند که میثاقیان اگر ضد ِ فوتبال بازی نمیکرد، سرانجام ِ بازی، آن نمیشد که شد! کاری به اینکه تیم ِ میثاقیان، چنین بود یا نبود، نداریم. لغزش ِ بزرگتری که این گروه از هواداران و تحلیلگران کردند، چیز ِ دیگری بود. نکته این است که هرگاه کسی، علت ِ ناکامیاش را، تنها و تنها، یک چیز بپندارد و آن را بیش از آنچه هست، بزرگ و برجسته کند، بیگمان، چنین کسی، راه به بیراهه دارد و چاه، در میانهی راه. به سخنی دیگر، کسی که در علتیابی ِ ناکامیهایش، در جستجوی "تکعلت" باشد، چنین کسی، نه علتجو، که بهانهجوست! بهویژه که آن علت، نه علت، که علتنما باشد!! چنین کسی، چنین میکند تا خودآگاه یا ناخودآگاه، علتهای دیگر را از دید ِ خود یا دیگران، پنهان کند.
اکنون، سخن این است که اگر در بازی ِ با تیم ِ میثاقیان، گواهی روشنی برای نادرستی ِ آن سخن نبود، اکنون، تساوی در برابر پیروان ِ پیروانی، آنهم در زمین ِ خودی و در برابر تماشاگران ِ خودی، بهترین گواه ِ نادرستی ِ سخنشان است. میثاقیان، ضد فوتبال است؛ پیروانی که اهل فوتبال است!!
مطمئنا آقای قطبی بهد از رفتن به چند شهرستان و آشنایی با فضای کثیف فوتبال ایران راه خود و پرسپولیس را بسوی قهرمانی میگشاید
من بچه ی شیرازم دمتون گرم خوشم اومد