به پیراهن محمدرضا خلعتبری چنگ می زند و متوقفش می کند .
به
پیراهن محمدرضا خلعتبری چنگ میاندازد و متوقفش میکند. چند دقیقه بعد
برای فرار از دریبل دو طرفه اسماعیل فرهادی پایش را مقابل ساقهای او قرار
میدهد. رحمان رضایی مدافع باتجربهای است جنس تجربه او اما با جنس تجربه
مدافعانی مثل پائولو مالدینی که تا سنین بالا به لحاظ فیزیکی و استقامتی
در رقابت با جوانترها کم نمیآورند متفاوت است رحمان رضایی خوب میداند
کجا خطا کندکه مجبور به تن دادن به کورسهای سرعتی نشود، کجا زیرتوپ بزند
که خطر ارسال پاسهای ریسکی را به جان نخرد و کجا فاصله معقول بین خط
دفاعی و خط میانی را از حد استاندارد فراتر ببرد که مبادا توپ را به فضای
پشت مدافعان بیندازند و دردسر شود. تجربه رحمان رضایی از جنس تجارب
پیرمردهایی است که زمانی حرفهای فوتبال بازی میکردند و حالا در بازی با
بچه محلها خوب بلدند انرژیشان را طوری تقسیم کنند که نمایشی زیرحد
متوسط نداشته باشند. این است فتح الفتوح مدیران مدعی پرسپولیس که اصرار
غیرقابل درکی به جذب رحمان رضایی داشتند و برای به کرسی نشاندن خواسته خود
روزها و هفتهها با افشین قطبی چانه زدند. مهدی واعظی دوبار درمهار
سادهترین توپها اشتباه میکند تا بهخاطر بیاوریم قطبی چگونه برای
پرکردن تنها جای خالی موجود در فهرست پرسپولیس به جذب یک گلر ششدانگ
اصرار داشت اما از هر دری که وارد میشد راهی غیر از رضایت دادن به جذب
رحمان نمییافت.
شاید برخی از اعضای هیاتمدیره پرسپولیس در
عرصههای کلان مدیریتی صاحب ایده باشند اما روشن است که تعدادی از آنها
پیش از ورود به هیاتمدیره پرسپولیس به فوتبال حتی بهچشم یک تفریح هم
نگاه نمیکردند و مثلا فقط چون بهخاطر میآورند رحمان رضایی درجامجهانی
برای تیمملی ایران بازی کرده روی جذب او اصرار میکنند.
رحمان
رضایی میگوید:«مطمئن باشید با همین کیفیت به تیمملی میرسم.» او حق دارد
همهچیز را اینقدر ساده بگیرد. به هرحال چند ماه بدون تیم و بدون تمرین
بود و ناگهان سر از پرسپولیس درآورد.