کریمی وقتی این حرف را می‌گفت که در تمرین تیمش قبل از بازی با استقلال با سرپرست تیم یعنی صادق درودگر دعوایش شده بود. این دو بر سر بطری آبی که در ماه مبارک رمضان سر کشیده شده بود با هم سرشاخ شدند و آجورلو هم که برای آن بطری شاهد تندترین انتقادات از سوی علی کریمی شد، یکی از عجیب‌ترین تصمیمات مدیریتی‌اش را گرفت؛ «علی کریمی به دلیل روزه خواری از استیل‌آذین اخراج شد.»
کریمی که استیل‌آذین را در شروع فصل به میل خود بسته بود و قراردادش بالاتر از سقف تعیین شده برای بازیکنان لیگی بود از ابتدا هم رابطه خوبی با مدیر باشگاه نداشت اما حسین هدایتی که سال قبل می‌خواست در دل دعواهایش با رئیس سازمان ورزش نشان دهد باشگاه خصوصی او چارت مدیریتی‌اش بهتر از همه تیم‌های دولتی است که دارند با سرپرست موقت و بی‌هیات مدیره اداره می‌شوند بر خلاف نظر ستاره تیمش آجورلو را برای اداره تیمش برگزید.
آجورلو که ریاست اتحادیه مدیران ورزش کشور را بر عهده داشت. مدیری از جنس منتقدان عملکرد ورزش دولت که آن روزها از مدیران ارشد شهرداری تهران هم محسوب می‌شد. مالک باشگاه آن روز نیاز داشت تا چارت باشگاهی‌اش را به رخ بکشد اما از همان ابتدا کم نبودند منتقدانی که پایان این تصمیم را دعوایی بزرگ می‌دانستند. هدایتی که پیش از این با دو مدیر پرسپولیس یعنی مصطفوی و انصاری فرد به مشکل خورده بود چون دوست داشت همه بدانند او پول خرج می‌کند و باید همیشه تصمیم گیر اول باشد محال بود بتواند با کسی همکاری کند که هر جا بوده خواسته در مقام تصمیم گیرنده، باشد.
پس دعوا‌ها شکل گرفت. تیم مدیریتی پر بود از اسم‌هایی که هر کدام شان مدیریت‌های بزرگ در دست داشته‌اند. از قائم مقام سازمان ورزش گرفته تا رئیس فدراسیون فوتبال و نخستین مدیر شبکه سوم سیما که در قالب کمیته‌های یک باشگاه خصوصی با آجورلو همکاری می‌کردند و این همان پزی بود که به استیل‌آذین و مدیرش اعتبار می‌بخشید اما این گروه در کنار هدایتی و تیمش، پارادوکسی را ایجاد کرده بودند. تیمی که پول را در اختیار داشت بر اساس تصمیمات ستاره فوتبالی یعنی علی کریمی هدایت می‌شد. بازیکنی که با دوستان گرانقیمتش کنار هم بودند تا استیل قهرمان لیگ شود و در مقابل کادرفنی را مدیریت انتخاب کرده بود. در تمرین‌ها لباس مورد علاقه بازیکنان به تن می‌شد و در بازی‌ها لباس دوست داشتنی مدیریت تیم. کادرفنی تیم بر اثر همین اختلافات به 16 نفر افزایش یافته بود تا دو طرف از تقسیم اراضی در باشگاه راضی باشند.
ارقام هزینه شده بقدری بالا رفته بود که مالک تیم باورش را نداشت. فکر نمی‌کرد بهای این انتخاب برایش بیش از ده میلیارد هزینه داشته باشد اما داشت. او البته نمی‌توانست این حقیقت تلخ را بپذیرد که در تقسیمات جدید باشگاه دیگر مالک سوپراستار نیست. پس علی کریمی آتش تهیه جنگ مدیریتی می‌شود. آجورلو و تیمش یکی از تصمیمات پر خطر خود را می‌گیرند و برخوردشان بازتاب‌هایی متفاوت از آنچه می‌خواهند را بر جای می‌گذارد. هدایتی تغییرات در هیأت مدیره را آغاز می‌کند. او البته هنوز نمی‌تواند مدیری را که معتقد است ارزش‌ها را در تیم جاری کرده برکنار کند پس سیاستی جدید در دستور کار قرار می‌دهد.
محمد خروطی عضو هیأت مدیره و یار صمیمی هدایتی این پروژه را استارت می‌زند: «هدایتی در نامه‌ای خطاب به هیأت مدیره نوشت در اعتراض به اتفاقاتی که رخ داده می‌خواهد از تیم کنار بکشد و دیگر کاری به تیم ندارد.» مالک باشگاه از تیمش قهر کرده بود تا هیأت مدیره درباره مدیر تصمیم بگیرند. نامه‌ای که در آن آمده بود: «فکر می‌کنم هزینه کردن در فوتبال یعنی آب در هاون کوبیدن. می‌خواهند مرا برابر مردم قرار دهند.» در مقابل اما آجورلو که به دلیل عدم پرداخت پول ورزشگاه دستگردی به تیمش اجازه تمرین نداده بودند؛ در نامه‌ای اعلام کرد: «دیگر در این تیم نمی‌مانم.» او استعفا نداد و رفت. درحالی که هیأت مدیره بنا بر برکناری‌اش داشت.
او رفت و این اتهام را بارها به صورت غیر رسمی شنید: «مربی تیم قراردادی یک میلیارد و دویست میلیون تومانی داشته اما اما هفتصد میلیون هم نمی‌ارزیده است!» اتهامی که البته گوینده گانش شهامت این را نداشتند که آن را با نام خودشان بر زبان جاری کنند و در پاسخش هم تیم آجورلو بی‌آنکه حاضر باشند اعلام کنند کدام شان این حرف را زد تنها پاسخ می‌دهند: «این مربی که در دو ماه گذشته فقط 5 هزار دلار گرفته. از این 5 هزار دلار که می‌شود خرج خورد و خوراکش، ما چه پولی خورده ایم؟»
استیل‌آذین را از امروز بنابر خواسته علی کریمی، امیر مهریزی اداره می‌کند تا همچنان هدایتی بتواند سوپراستار تیمی باشد که هزینه‌های میلیاردی‌اش را می‌پردازد. تیمی که بزودی سرمربی کرواتش به دلیل عدم پرداخت حقوقش قهر می‌کند و می‌رود تا از طریق فیفا از پی طلب 1. 2 میلیون داری‌اش باشد و البته با رفتن او افشین پیروانی دوباره سرمربی‌اش می‌شود.
آجورلو چند ماهی دور از فوتبال می‌ماند و واقیعی که برایش گذشته مرور می‌کند. هدایتی نمایش ستاره‌های میلیاردی‌اش را در زمین می‌بیند و از این لذت می‌برد که نامش را حالا همه ایران می‌شناسندو فوتبال به انتظار می‌نشیند تا تکرار تاریخ را دوباره به چشم ببیند. قصه پول‌های میلیونی صوفیانی بزرگ که مدتی خرج شدند و «پورا» شکل گرفت و بعد از چند سال نابود شد. لیگ ایران دوباره یاد هزینه‌های نجومی بهمن مداح در تیم فوتبال «بهمن» می‌افتد که هیچ حاصلی نداشتند و نابود شدند.
سلام
وبلاگ جالب و جذابی دارین اگه مایلین باهم تبادل لینک داشته باشیم
در صورتی که مایل هستید مارو با عنوان .::دومیم | سرگرمی و تفریح ::. لینک کنین و خبرشو بهم بدین تا با عنوان دلخواه لینکتون کنم.
موفق باشید